فناوری سلام خوش آمدید |
||
پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, :: 23:17 :: نويسنده : حمید
توی چشمای قشنگت یه غمی پنهونیه
خونه ی دلت گرفته انگاری بارونیه نگو نه با خودتم چند روزه قهری نگو نه بغزی تو گلوت نشسته چند روزه زندونیه تورو اینجوری نمیخوام تورو اونجوری میخوام تورو هرجوری که باشی تورو اونجوری میخوام * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو که دل ما رو بردی، صد تا عیب ما شمردی این همه ناز و عشوه، بگو از کجا آوردی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو که دست ما رو خوندی، ما رو سر کار نشوندی دل ما رو هم سوزوندی، ما رو ته خط رسوندی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو که با ما کار نداری، کاری جز فرار نداری خاک زیر پاتیم اما، سره سازگار نداری * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو که با ما یار نبودی، کشتی ما رو با حسودی دلتو به ما ندادی، اما دل ما ربودی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بگو از کجا آوردی، اون دو تا چشم وحشی از اون چشای مستت، یه بوسه باید ببخشی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آشق ! از این به بعد اینگونه بنویسید ! چون همیشه سرش کلاه می رود … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دریا همیشه از من دلگیر است چون بزرگی دل دوستانم را به رخ او میکشم … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گوشه تا گوشه صحرا بخواب و نهراس گرگ ها خاطرشان هست که “آهوی” منی … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گفته اند: روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد! یعنی ما با هم! چقدر برای تموم شدن دنیا بی تابم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دستانت ، حلقه میزنند به دور کمرم این تنها <پــرانتـز> دوست داشتنیه زندگیه من است … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * وقتی برای موندنـت “فاصله ها” حَریص می شن واسه یه لحظه بودنت ” ثانیه ها ” عــزیز می شن … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * میگن اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد برای بودنش ازش تشکر کن ، متشکرم که هستی … ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بهترین دوست خواهی بود حتی اگر سختی راه ، چشمانت را از من دور کند و بهترینی حتی اگر طنین صدایت به گوش من نرسد … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و بٍرَهانَدَم از بند ملامت خاک ره آن یار سفرکرده بیارید ، تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * لعنت به همه قانون های دنیا ، که در آن شکستنِ دل پیگردِ قانونی نـَدارد … ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود / توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم / مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود … نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
ZBODY onUnload="window.alert(' حالا اگه بيشتر مي موندي كه نمي مردي')">
با اين دكمه كاري نداشته باشيد!